سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اصطلاح الهی 120سال زنده باشی از کجا آمده؟ شاید برای شما جالب باشد که بدانید وقتی که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما همه می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شود حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال، یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود.

برای این که بعضی‌ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشد که این جشن باشکوه را ببیند و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند الهی که 120 سال زنده باشی.



[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ 12:53 عصر ] [ ن. قاسمی ]

نظر

معلم سر کلاس فارسی اسم دانش آموز را صدا کرد. دانش آموز پای تخته رفت. معلم گفت:شعر بنی آدم را بخوان.
دانش آموز شروع کرد:
بنی آدم اعضای یکدیگرند         که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار
به اینجا که رسید متوقف شد. معلم گفت: بقیه اش را بخوان!
دانش آموز گفت: یادم نمی آید.معلم گفت: یعنی چی؟ این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟!
دانش آموز گفت: آخه مشکل داشتم. مادرم مریض است و گوشه خانه افتاده، پدرم سخت کار می کند اما مخارج درمان با?ست، من باید کارهای خانه را انجام بدهم و هوای خواهر برادرهایم را هم داشته باشم، ببخشید.
معلم گفت: «ببخشید! همین؟! مشکل داری که داری، باید شعر رو حفظ می کردی. مشکلات تو به من مربوط نمیشه!»
در این لحظه دانش آموز گفت:
تو کز محنت دیگران بی غمی      نشاید که نامت نهند آدمی
نوشته شده توسط منوچهر دانای  |


[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ 12:44 عصر ] [ ن. قاسمی ]

نظر

شاگردی نزد استادش رفته و می گوید:

که ذهنش دائما نشخوار فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد.

او بهش می گوید: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی.

-          من اصلا مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام.

-          خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی.

به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند،

بیشتر به ذهنش می آید.

فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد.

استاد گفت:

وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت

بیشتری به سراغت می آید.بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته سعی کن

به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی.

 ان گاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند.

منبع: کتاب تمثیل درمانگری علی صاحبی



[ جمعه 92/10/13 ] [ 7:20 عصر ] [ ن. قاسمی ]

نظر

کاش این گونه بود
 
? اگر می شد تنها نیمی از جمله های زیر را در زندگی بکار برد، آنوقت جامعه ما قابل تصور نبود.....
? خود را نبخش و دیگران را ببخش آنگاه تو می مانی و بخشنده ترین بخشندگان و اوست که تورا خواهد بخشید.
? دنبال کسی نگرد که بتوانی با او زندگی کنی، بلکه دنبال کسی باش که بدون او نتوانی زندگی کنی تا خوشبختی را احساس کنی ...

ای کاش ها واگر ها,آیا واگرها در زندگی,کاش این گونه بود

? از زندگی لذت ببرید بدون اینکه آنرا با زندگی دیگران مقایسه کنید.
? همه لحظه ها زیبا هستند فقط باید پذرای آنها بود. همه لحظه ها نعمت هستند فقط باید قادر به دیدن آنها بود.
? در ارتباط با دیگران سنجیده عمل کنید چون ممکن است از حرف های شما رنجیده شوند.
? بزرگی می گوید همه قفلها محصول دست ماست و همه کلیدها هدیه دست مهربان خداست.... اگر با خدا باشیم کلید های همه درهای بسته در دست ماست ، گاهی خودمان هستیم که در را به روی خود می بندیم و به آن قفل بی کلید می زنیم.
? زندگی کوتاهتر از آن است که به کینه و دشمنی بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند، فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم....
? در زندگی چیزهایی است که به سختی بدست می آیند، پس بکوشید آنرا به راحتی از دست ندهید.
? با مردم چنان رفتار کنید که اگر در آن حال مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند.
? ایمان بر چهار ستون استوار است : صیر و شکیبایی - عقیده و باور - عدل و داد - جهاد و کوشش .
? گذشته ها را دور بریزید، حال را جدی بگیرید، برای آینده نیز برنامه ریزی مناسب داشته باشید.
? دریغ و افسوس گذشته را خوردن ، نه تنها دردی را درمان نمی کند بلکه موجب خواهد خواهد شد توان امروزمان را بگیرد.... 



[ سه شنبه 92/10/10 ] [ 9:3 عصر ] [ ن. قاسمی ]

نظر

آیا شما بدگویی وغیبت می کنید
 
اگر جواب شما مثبته، به این توصیه ها دقت کنین:
? هر بار که دهان باز می کنین تا از کسی غیبت کنین، شخصیت خودتونو در نظر بیارین. بیاد بیارین که شخصیت شما بالاتر از این حرفاست تا در غیاب کسی لب به بدگویی باز کنید و یا در این مورد مشارکت کنید. فورآ حرفتونو برگردونین و مطالب دیگه ای عنوان کنین...

آیاشمابدگویی و غیبت می کنید

? هر روز صبح که از خواب پا میشین، با خودتون عهد کنین: امروز جلوی زبونمو می گیرم و از کسی بدگویی نمی کنم. همه ی بدگوییا رو میذارم برای فردا !!!
? هر بار که فرصت مناسبی برای بدگویی بدست آوردین، یهو به خودتون هشدار بدین: نه! نه! غیبت، آمد نداره!.
? موقع بدگویی، خودتونو به جای اون شخص قرار بدین. آیا اگه اون فرد از شما غیبت کنه، ناراحت و دلخور نمیشین؟؟؟!
? هنگام بدگویی از کسی به خودتون بگین: آیا هیچ موضوع دیگه ای برای صحبت نمی تونم پیدا کنم؟ دنیا در حال پیشرفته اونوقت ذهن من هنوز گرفتار این مسائل پیش پا افتاده ست!



[ سه شنبه 92/10/10 ] [ 8:59 عصر ] [ ن. قاسمی ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
دریافت کد فال حافظ